آلودگی یا Contamination در تحلیل رفتار چیست؟
آسیب شناسی ( آلودگی ) در حالت های شخصیتی
بیماری شناسی حالت های شخصیتی
آیا آسیب های حالت های شخصیتی را می دانید؟!
آیا می دانید چه زمانی حالت های شخصیتی از تعادل خارج می شود؟!
آسیب های شخصیتی به سه دسته آلودگی، طرد و تسلط تقسیم می شوند
– « آلودگی » که آسیب از نوع محتوایی صورت می گیرد؛
– « طرد » تمام یک حالت شخصیتی مورد تهدید قرار می گیرد.
– « تسلط » قدرتمندی نامناسب یکی از حالت های شخصیتی است.
همان طور که از عنوان مقاله مشخص است به بررسی آلودگی ها از آسیب های شخصیتی خواهیم پرداخت. در ابتدا تعریف کتابی آلودگی را داشته باشیم. بسیاری اوقات من بخشی از محتوای حالات شخصیتی «کودک» یا «والد» را با محتوای «بالغ» خود اشتباه میکنم. مادامی که چنین اتفاقی میافتد گفته میشود که «بالغ» من آلودگی دارد. مانند این است که یک حالت شخصیتی وارد محدودهی حالت شخصیتی دیگری میشود. در نمودار حالات شخصیتی، ما دایرهها را طوری رسم میکنیم که با یکدیگر تداخل نموده و بخش تداخلی را هاشور میزنیم. اغلب آلودگی به تداخل بالغ به والد و کودک تقسیم می شود.
آلودگی حالت شخصی بالغ به «والد»
آمیخته شدن پیام بالغ ( پیام این مکانی و زمانی) با پیام های والد. در نتیجه برای پاسخ خود توضیح و دلیل بظاهر منطقی میارم.
زمانی که پیامهای «والد» را با واقعیتهای «بالغی» اشتباه کنم، آلودگی به «والد» دارم. اینها باورهای کسب شدهای هستند که به عنوان واقعیات تلقی میشوند. برن، این حالت را تعصب و پیشداوری نامید.
به عنوان مثال:
– هیچکدام از پسرهایی که اهل درس هستند موهایشان را ژل نمیزنند.
– اصفهانیها خسیس هستند.
– خانوادههای پردرآمد بچههایشان را بد تربیت میکنند.
– به کسی نمیتوان اعتماد کرد.
– اگر در وحلهی اول موفق نشدی، بارها و بارها تلاش کن.
آلودگی حالت شخصیتی بالغ به «کودک»
زمانی که آلودگی به «کودک» دارم، افکار رشد یافته و بزرگسالانهی خود را به وسیلهی باورهایی که از دوران کودکی من میآید تیره میسازم. اینها تخیلاتی هستند که از احساساتی نشأت گرفتهاند که به عنوان واقعیات تلقی میشوند. ممکن است زمانی که از یک مهمانی بیرون میروم صدای خندهی دیگران را بشنوم و به خود بگویم: «اینها به من میخندند.»
در آن لحظه نوارهای دوران اولیهی کودکی را بازنوازی میکنم یعنی زمانی که این تصمیم غیر کلامی را گرفتم که «من یک اشکالی دارم، همه میدانند چه هست به جز خودم، ولی هیچکس به من نمیگوید.»
از آنجایی که آگاهی ندارم که این یک بازنوازی است، در آلودگی، این وضعیت کودکی را با واقعیات بزرگسالی اشتباه میگیرم.
من میتوانستم به اتاق برگردم و ببینم آیا واقعاً میهمانان به من میخندیدند یا نه. اگر آنها با صداقت جواب میدادند «نه» من میتوانستم از آلودگی بیرون بیایم. اگر چنین کنم، با ارزیابیهای «بالغانه» وضعیت فعلی را از تصاویر کهنهی «کودک» درون در مورد جهان بیرون جدا میکنم. در این صورت متوجه میشدم که افرادی که در اتاق بودند به لطیفهای میخندیدند که هیچ ارتباطی با من نداشت. شاید هم خاطراتی را از دوران کودکی در زمانهایی که سربسرم میگذاشتند و مرا مسخره میکردند، بیاد آورم. ولی الآن تشخیص میدهم که اینها مربوط به گذشته است.
ولی ممکن است در آن روز بخصوص آمادگی نداشته باشم که از آلودگی «کودک» بیرون بیایم، در این صورت حتی اگر میهمانان به من بگویند، «نه، ما به تو نمیخندیدیم.» ممکن است به صورت گفتگوی درونی به خود بگویم: «شرط میبندم که آنها برای خوشایند من دروغ میگویند.»
بعضی از مثالهای عبارتند از:
– من دیکته، حساب و زبانم خوب نیست
– مردم از من خوششون نمیاد.
– من یک اشکالی دارم.
– نمیتوانم سیگار کشیدن را ترک کنم.
– من همیشه حرفهایم را با تپق شروع میکنم.
آلودگیها مبنای بسیاری از احساسات مخرب و ناخوشایند دوران بزرگسالی ماست. هنگامی که حتی بعد از «فکر کردن» به نتیجهای نادرست و مغایر با واقعیات این زمانی-این مکانی میرسم، ممکن است در آلودگی باشم. در این حال بالغ من از دادههایی استفاده میکند که مربوط به محتوای والد یا تصمیمات و احساسات کودک من میباشند. این اتفاق شاید در سنین بزرگسالی – اما به احتمال زیاد به دنبال پیشینهای از گذشته – بیافتد. دختر جوانی که بعد از دو رابطهی ناموفق با پسرها تصمیم میگیرد که برای خوب زندگی کردن نباید به هیچ پسری اعتماد کرد و به او دل بست، در واقع تجربیاتی مبنی بر طرد شدن «کودک» را به باوری در رابطه با تمامی پسرها و در همهی زمانها تعمیم میدهد. بدین صورت حتی در زمان ارتباطی جدید نمیتواند بر اساس شرایط حال در مورد رابطه تصمیمگیری کند.
شاید شخصی به دنبال آلودگیهایی چون «به ترکها نباید دختر داد» یا «مردمان فلان شهر ….» یک شریک خوب زندگی یا کاری را از دست بدهد.
آلودگی دو طرفه
آلودگی دو طرفه زمانی اتفاق می افتد که شخص پیامهای «والدی» را بازنوازی می کند و با باورهای «کودک درون» آنها را تایید میکند و هر دوی اینها را با واقعیت اشتباه می گیرد. بعنوان مثال:
(والد) «بچه ها را باید دید، نباید صداشون در بیاید» همراه می شود با (کودک) «برای این که تو این دنیا بتوانم زندگی کنم باید صدام درنیاید.» یا
(والد) «به آدمها نمی شود اعتماد کرد.» همراه می شود با (کودک) «من هیچگاه نمی توانم به کسی اعتماد کنم.»
برخی از معاصرین تحلیل رفتار، همه آلودگیها را دو طرفه می دانند. بنظرشان، محتوای آلودگی دو طرفه شامل تمام باورهای ناسالم ومخرب قدیمی وکهنه است که شخص درباره خود و دیگران و همه جهان دار؛ دبه زبان تحلیل رفتار متقابل اینها باورهای حک شده در پیش نویس زندگی آنهاست.
تحلیل رفتار متقابل در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه اریک برن
این مقاله به بررسی داستان رستم و اسفندیار از شاهنامۀ فردوسی در چارچوب روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تحلیل رفتار «TA» پرداخت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که دلیل شکستِ روابط و شکلگیری پایان غمانگیز در این ماجرا، وجود آسیبِ آلودگی در ساختار روانی اسفندیار و نیز مهارها و سوقدهندههای موجود در پیشنویس زندگی او بوده است که عدم استقلال و ضعف در تصمیمگیری وی و نهایتاً پایان تراژیک داستان را در پی داشته است.
مثال: والد سرزنشگر اسفندیار در برابر رستم:
گر از گرز من باد یابد سرت |
|
بگرید به درد جگر مادرت |
راه حل خروج از آلودگی ها
پاسخ به این سوال که آیا برداشت من از واقعیت، برداشتی صحیح است یا دچار تحریف شده است؟
در انسانی با ساختار شخصیت متعادل و سالم که در آن به « مجری » بودن « بالغ » خواهیم داشت، در این حالت هیچ یک از آسیب های آلودگی ؛ طرد و تسلط دیده نمی شود.
جالب